سیاوش فرخاک: شاید بهتر باشد بحث را از جغرافیای سکونت شما آغاز کنیم، با توجه به اینکه شما از محیط هنری خارج از مرکز وارد دنیای نقاشی شده اید این مقوله چه تاثیری در نوع نگاه شما و یا مفاهیم مورد توجه شما برای خلق آثارتان داشته است و اصولا برقراری ارتباط با جریان ها و فضاهای هنری برای شما چگونه معنا پیدا می کند؟
مریم چترزرین: خوب همانطور كه از بيوگرافي من پيدا است من از فرزندان شمال ايران هستم و مطمئنا شرايط زندگي در شمال و بخصوص در استان گيلان در روحيه من تاثيرگذار بوده است. به دليل علاقه زياد به نقاشي از دوران كودكي موفق شدم در دوران نوجواني نقاشي ابتدايي را در يك آموزشگاه هنري به نام نگار در شهرستان رودسر آموزش ببينم، اما لازم به ذكر است كه من آموزشهاي نقاشي به طور آكادميك را در تهران و در دانشگاه آموختم و تقريبا يك دهه ازعمرم را در اين فضاها يعني مركزايران بودم و اين دوره تاثير زيادي در نگاه هنري من داشته است اما به اين معني نيست كه من از زادگاهم و فرهنگ بومي جدا شده باشم زيرا وقتي بعد از پايان تحصيل به شمال بازگشتم اين حس و حال قويتر شد و در نقاشيهايم نمود بيشتري پيدا كرد.
مطمئنا شرايط زندگي و مسائلي كه روزانه با آن در تماس باشي، خواه و ناخواه در فضاي هنري يك نقاش با روحيه حساس تاثيرگذار خواهد بود. من نيز در اين زمينه مستثني نيستم. مجموعه نقاشي اي كه با موضوعيت بچههاي كار پارسال از من به نمايش در آمد نيز گوياي همين مطلب است كه از برخورد زياد با بچههايي كه در خيابانهاي تهران مي ديدم اين انگيزه در من ايجاد شد كه به نقاشي از آنها بپردازم. دراين مجموعه نقاشي جديدم نيز، وقتي براي زندگي به شمال رفتم و وارد زندگي زناشويي دونفره شدم دوباره دلم خواست چيزهايي كه دغدغه ام هستند و من را خوشحال و ناراحت ميكنند و روال زندگي ام را در اين برهه زماني تشكيل ميدهند را به تصوير بكشم. اصولا در نقاشي كردن چيزي را به تصوير ميكشم كه نسبت به آن احساسي در من ايجاد ميشود و اين هيجان خواه مثبت خواه منفي مرا وادار به خلق كردن ميكند.
سیاوش فرخاک: وقتی در برابر آثار شما قرار می گیریم شاید اولین موضوعی که نظرمان را جلب می کند، پرداختن به مضامین به شدت شخصی و به تصویر درآوردن موضوعاتی حتی خصوصی از جانب شما باشد، این موضوعات را چگونه انتخاب می کنید و در این پروسه به دنیال بیان چه مفهومی هستید؟
مریم چترزرین: شايد فقط اين مجموعه نقاشيام شديدا فضا آن شخصي باشد چون همانطور كه در بالا توضيح دادم سعي ميكنم چيزي را كه نسبت به آن احساساتم دچار تغييراتي ميشود را در نقاشيهايم نشان دهم. ممكن است در نقاشي هاي بعديام فضاهاي شخصي كمتر محسوس باشد. و مسائل ديگري از اجتماع مرا جذب كند. در اين مجموعه نقاشي من تصاوير زندگيام را با نمود اجتماعي يك زن جوان در يك برگي جديد از زندگياش را ميخواستم بيان كنم اما چون زندگي خودم بيشتر از هرچيز ديگر برايم قابل لمس بود با اين شكل و موضوعيت زندگي اجتماعي و دغدغه خيلي از زنهاي جوان را بيان كردم. هميشه مسائل اجتماعي برايم جالب و جذاب است و مرا به فكر فرو ميبرد مثل مجموعه قبليام، با اين تفاوت كه اين بار در زندگي خودم اين دغدغه اجتماعي هويدا شده است و البته احساس خودم نسبت به زندگيام نيز بي تاثير در روال نقاشي نيست.
سیاوش فرخاک: ما در آثار شما بویژه مجموعه "پستوی زندگی" شاهد نوعی روایت عکاسانه از زندگی زنی هستیم که اتفاقا در همه پرده ها حضور فیزیکی هم دارد! این زن کیست؟ و این روایت چیست که دستمایه ساخت این مجموعه شده است؟
مریم چترزرین: فكر ميكنم جواب اين سوال در پاسخ سوال قبلي وجود داشته باشد. اين زن كه در همه نقاشي ها وجود دارد خودم هستم كه درهر پرده به شكلي نمايان ميشوم. با وجود فضاي عكسگونه نقاشيهايم علاقهمند به وفاداري به طبيعت و بيان شباهت نيستم. و فقط حس و حالت نقاشي برايم مهم است و اين كه چگونه تركيبي دلنشين ايجاد كنم. زندگي اجتماعي و دغدغههاي يك زن جوان كه حالا خودم يك شخص نوعي هستم در يك جامعه مي تواند تا حدودي دست مايه ساخت اين مجموعه باشد. خودم و زندگيام را به عنوان سوژه نقاشيهايم انتخاب كردم چون بيشتر از زندگي و احساس هر زن ديگري برايم قابل لمس است.
سیاوش فرخاک: رنگهای زنده و مشخص، اجراها و ضرب قلمهای شلوغ و متراکم، تصاویر پر نقش و بدون فضای خالی، ترکیب بندیهای غیرواقعی و گاها تلفیق فضاهای موازی و پرسپکتیو متفاوت، بخشی از خصوصیات ساختاری نقاشی های شما هستند. این نوع از اجرا و انتخاب تکنیک اینچنین تا چه اندازه عامدانه است و روی هم رفته چه اندیشه ای را دنبال می کند؟
مریم چترزرین: رنگ جزئي از زندگي من است. من عاشق رنگ هستم. اگر در نقاشيام رنگ وجود نداشته باشد دلم ميگيرد. دوست دارم وقتي كسي به نقاشيام نگاه ميكند رنگها او را به شعف وهيجان در آورد و احساساتش را به فعاليت وادارد، حتي اگر موضوع نقاشيام غمگين و تلخ باشد. برايم مهم است كه زيبايي بصري نقاشي ام را حفظ كنم. رنگهاي زنده را با آشنايي از نوع نشست رنگها در كنار هم و نوع تاثيرگذاريشان بر مخاطب انتخاب ميكنم. و آنقدر رنگ برايم مهم است و مرا به هيجان ميآورد و در حين نقاشي مرا از خود بيخود ميكند كه ديگر اهميت فضاي موازي برايم كم ميشود. البته اين به اين معني نيست كه به تركيببندي نقاشي هايم اهميت نميدهم بلكه بسيار هم به آن حساس هستم شايد به خاطر همين فضاي نقاشي هايم شلوغ و پرچرخش است و از تركيببندي غيرواقعي برخوردار است. در ضمن در حين نقاشي با ضربه قلم كار كردن خيلي در تخليه كردن احساساتم به من كمك ميكند. يعني فكر ميكنم نقاشي كردن لطيف و با جرم كم رنگ لذت نقاشي كردن رو از من بگيرد.
سیاوش فرخاک: به نظر میرسد برخورد حسی شما با آثارتان بسیار شخصی و البته تاثیرگذار باشد، به این ترتیب مخاطب آثارتان را چگونه شناسایی می کنید و اصولا جایگاه مخاطب برای هنر شما چگونه تعریف می شود؟
مریم چترزرین: من اول از همه سعي ميكنم چيزي را نقاشي بكشم كه خودم آن را احساس و لمس و با موضوع ارتباط برقرار كنم و در واقع خودم باشم. صداقت داشتن در نقاشي را سرلوحه كارم قرار ميدهم. يقين دارم نقاشي هايم مخاطبهاي خودش را پيدا ميكند چون اعتقاد دارم، كاري كه ازدل برآيد بردل نشيند.
سیاوش فرخاک: خانم چترزرین ضمن تشکر از زمانی که گذاشتید امیدوارم در آینده شاهد اجراهای بیشتری از شما باشیم.
مریم چترزرین: من هم از شما ممنونم و به امید دیدن موفقیت و ارتباط بیشتر شما دوستان عزیز با هنرمندان ایران.
مصاحبه کننده : سیاوش فرخاک الهام یزدانپناه
هنرمند : مریم چترزرین
منبع : www.artanian.com
Interviewer : Siavash Farkhak Elham Yazdanpanah
Artist : Maryam Chatrzarin